در سوگ یک رؤیا

...سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن/ کاین بود عاقبت کار جهان گذران

در سوگ یک رؤیا

...سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن/ کاین بود عاقبت کار جهان گذران

در سوگ یک رؤیا

از دنیای وبلاگ‌ها به اینستاگرام و فیسبوک و توییتر کوچ کردم و دوباره بازگشتم همین جا! من آدم همین دنیای وبلاگی‌ام.
نوشتن چقدر خوب است، و چه خوب‌تر که من معجزه نوشتن را اندکی بلدم؛ اگر نه، از مصائب دنیای دهشت‌انگیز هر آن هزار پاره می‌شدم!
یه روز یه ایرانی سرش تو کار بقیه نبود، مرد!!!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «از نصایح شیخ» ثبت شده است

یاد باد آنکه شیخ ما - قدس الله روحه العزیز - می‌فرمود:

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبتِ کارِ جهانِ گذران...

-----------------

بعداًنوشت: لباس‌هایتان، کتاب‌هایتان، زیورآلاتتان، آهنگ‌های مورد علاقه‌تان، و خلاصه از داشته‌های بسته‌به‌جانتان هر آنچه می‌توانید، ببخشید و رها کنید. دنیا یک روز عزیزانتان را از شما می‌ستاند!


  • اگنس

ماه مرده...

۲۲
شهریور

ای فرزند؛

همۀ ما برای شکل دادن به زندگی‌مان باید به سرنوشت کمک کنیم. باید پلی بسازیم به سمت کسی که دوستش داریم. اگر آنچه خواستیم و اراده‌اش کردیم، اتفاق نیفتاد، تقدیر و سرنوشت را سرزنش نکن... دلیلش تنها «ترس» و «بی‌عرضگی» و «ضعف» توست!

--------------

پی‌نوشت ۱: نوت بالا تا حدودی اقتباس از بخش پایانی نسخه‌ی آمریکایی فیلم تینیجری و سطح پایین (!!!)، اما based on a true story و دوست داشتنی «My Sassy Girl» است.

پی‌نوشت ۲: چه خوب است وقتی آدم در زندگی‌اش کسی را دارد که به خوب بودن و همیشه بودنش ایمان دارد. دیروز در کنار خانم خ دلم می‌خواست زمان همان‌جا می‌ایستاد. شادم از وجود چنین آدم‌ها و ساختن چنین لحظاتی در کنارشان...

  • اگنس

در کشور اسپانیا مسابقه‌ای هست به نام «گاو بازی» که بی‌تردید معرف حضور همگان هست. برنده‌ی این مسابقه کسی نیست که با گاو سرشاخ شود، بلکه کسی برنده‌ی این میدان خواهد بود که در برابر شاخ‌زنی‌ها و لگدپرانی‌ها و حملات گاوها به بهترین نحو جا خالی کند و از آسیب‌های گاو عزیز در امان بماند.

میدان این مسابقه دست‌کمی از زندگی ندارد. در زندگی همه‌ی ما «گـــاو»هایی وجود دارند که کاری ندارند و بلد نیستند، مگر لگدپرانی و جفتک زدن و حمله کردن به هر آنچه در اطرافشان هست. عقل سلیم حکم می‌کند از این گاوها دوری کنیم؛ ولو در خیابان باشند، یا در محیط کار، یا در جمع دوستان و اقوام، یا در دنیای مجازی با ظاهر ببعی معصوم و متشخصی که، برخلاف نامش حتی، بی‌وقفه چرت و پرت از او تراوش می‌کند و عقده‌ها و حقارت‌های درونی خودش را به دیگران نسبت می‌دهد و فرافکنی می‌کند و به گمانش خیلی شاخ است، اما نمی‌داند شاخش از سر گاو بودنش است! بهترین کار در مواجهه با این موجودات آدم‌نما، فقط جا خالی دادن است و بس! در غیر این صورت، هم زخمی می‌شویم، هم خودمان را در سطح آنها پایین می‌آوریم... درست مثل کشتی گرفتن با خوک‌ها، که تازه از به گند کشیدن ما لذت هم می‌برند. امکان این لذت بردن را برای آنها فراهم نکنیم...

  • اگنس

نصیحتی مجرب!

۰۶
مرداد

ای فرزند؛

زمانی که کسی  به خاطر اشتباه یا خطایی که مرتکب شده، در مقابل تو اظهار ندامت کرده و عذرخواهی می‌نماید، حتی اگر با قلبت نمی‌توانی، با زبانت ببخشای. (در فراموش کردن هم الزامی نیست.) اصرار تو بر نبخشودن و تأکید بر میزان اشتباه آن فرد، تنها باعث جاری شدن عبارت «اصلاً خوب کردم» و «دفعه‌ی بعد بدتر می‌کنم» از جانب وی خواهد شد.

---------------

پی‌نوشت: «بخشیدن» به معنای «اهدا کردن» و «چیزی را به کسی دادن» بوده و اسم آن «بخشش» است؛ حال آنکه، آنچه مفهوم «گذشتن از اشتباه کسی» را می‌دهد، «بخشودن» بوده و اسم آن «بخشایش» است.

  • اگنس

ای فرزند؛

بدان و آگاه باش زمانی که کسی را به دلیل انجام کار یا خطایی که مرتکب آن نشده، سرزنش و مؤاخذه می‌کنی، به راستی که از همان لحظه جرأت و شهامت انجام آن را به او می‌دهی!

این کشف عظیم در همین لحظه‌ی عمیق عرفانی بر من نازل شد. به نام خودم ثبت محضری شود لطفاً!

  • اگنس

می‌شود در حق خودمان لطفی کنیم و روی گوشی‌ها و تبلت‌ها و سایر تجهیزات الکترونیکی‌مان، مترجم همراه و اطلس سخنگو و لغت‌نامه‌ی چندزبانه‌ی گویا نصب نکنیم؟! به جای آن برویم و در نزدیک‌ترین آموزشگاه زبان نزدیک منزلمان ثبت‌نام کنیم و به اتکای ذهنمان زبان بیاموزیم، نه با تقلب‌های دیجیتال!!!

اینکه یک روزی یک جایی در دنیا لنگ یک جمله بمانیم و با دانش خود به زور هم که شده، دست و پا شکسته با تنها چند واژه، آن هم با تلفظ نیمه درست، منظورمان را بیان کنیم، خیلی بهتر از این است که یک دکمه بزنیم و بگوییم: «لطفاً به من کمک کنید!» و طوطی‌وار تکرار کنیم: «Please help me» و «أرجوکم ساعدونی» و «Aidez-moi, s'il vous plaît» و «bana yardım edin lütfen» و ده‌ها زبان دیگر نیز هم... و تازه مفتخر هم باشیم که کلی زبان زنده در جیب پالتویمان داریم و می‌توانیم به مدد آن تا شاخ آفریقا هم برویم!

  • اگنس

عزیزانی که بی‌مناسبت و بامناسبت تو بلاگ‌هاتون و صفحات فیسبوکتون و وایبر و لاین و سایر شبکه‌های اجتماعی مجازی و واقعی، برنامه‌ی ختم قرآن و ختم انعام و ذکر دو میلیون صلوات و أمّن یُجیب و دعای فرج و این دعا و اون دعا می‌ذارید و اسم علاقمندان و بخشی رو که باید صرفاً روخوانی (!) کنن، ثبت می‌کنید، می‌شه لطفاً یه بار، فقط یه بار، چند تا کتاب متفرقه [هم] معرفی کنید و [کتاب‌های حجیم‌تر رو] بخش‌بندی کنید و گروهی بخونید و در موردش صحبت کنید و نظرات موافق و مخالف رو ارزیابی کنید؟! فکر کنم ارزش این کار اگه از اون یکی بیشتر نباشه [که هست]، کمتر نیست!

با تشکر!

  • اگنس

در راستای یک بحث روانشناختی در گوگل پلاس بر سر اینکه «چرا همچنان با آدمی که شما را به بلاک شدن یا ترک شدن تهدید یا تحدید می‌کند، مراوده دارید؟» و خواندن تمامی نظرات دوستان، برآیند آن همه بحث و مذاکره برای من همین چند خط بود:

چرا شأنت رو زیر پا می‌ذاری؟
بوالعجب... تکلیف مشخص است و حجت تمام!
«گور باباش» گویان از صحنه‌ی جرم دور شین.
وقتی شأنت حفظ نمی‌شه، گور بابای عشق، خانواده، فامیل، رفیق، هر کی، هر چی!
آدم باید خودش رو رعایت کنه.
چی می‌شه اگه با اون آدم مراوده نداشته باشی؟
می‌میری؟!
به درک! بمیر، ولی این خفت رو تحمل نکن!

  • اگنس

وقتی بین بودن یا نبودن آدم فرقی نیست، 

آدم باید برود؛

حتـماً باید برود!

  • اگنس

اندر مزایای لحن!

۲۳
ارديبهشت

ای فرزند؛

بدان و آگاه باش که لحن بیان و نحوه‌ی ادای واژگان، در انتقال مفاهیم و منظور گوینده نقش و تأثیری به غایت مهم دارد. زنهار، با هیچکس over text (خواه اس‌ام‌اس باشد، خواه ایمیل و خواه از این اپ‌های جدید) بحث‌های جدی نکنی... که فقدان لحن همانا و نابود شدن روابط (از هر نوع آن) همانا!

  • اگنس

تو صرفاً یک نام، یک چهره، یک حساب بانکی، یک سِمت شغلی، یک جنسیت، یک شماره تلفن، یک ایمیل، یک آدرس، یک ... نیستی!

آنهایی را که خاطر نامت، چهره‌ات، حساب بانکی‌ات، سِمت شغلی‌ات، یا ... به تو توجه می‌کنند، نادیده بگیر و از زندگی‌ات حذف کن.

  • اگنس

شبکه Onyx (یکی از شبکه‌های گروه Gem) لوگوی جالبی دارد. فیلم‌های خاص و منحصر به فردی را پخش می‌کند که برخلاف سریال‌‌های به معنای واقعی مزخرف سایر شبکه‌های این گروه، ارزش دیدن را دارند. البته نکته اینجاست که من هیچگاه نتوانسته‌ام تماشای فیلمی را از این شبکه به پایان برسانم. دلیلش هم اصلاً این نیست که کلی فیلم نادیده در لپ‌تاپم مانده و قصد دارم آگهی بدهم و یک نفر را استخدام کنم تا آنها را تماشا و در نهایت برای من تعریف کند! دلیلش آن است که در تمام مدت پخش فیلم به لوگوی شبکه خیره می‌شوم و حرکات و پلک زدن‌های O آغازین نام شبکه را نگاه می‌کنم که مانند مردمک چشم حرکت می‌کند. دایره کوچک میانی‌اش به چپ و راست و پایین و بالا حرکت می‌کند و باز و بسته می‌شود و کلاً فیلم از دستم درمی‌رود!

شاید این هم از همان ویژگی «درگیر حواشی بودن من» سرچشمه می‌گیرد. البته درجه‌ی این «شاید» به مراتب از «حتماً» هم بیشتر است. تمام مدت داشتم به این فکر می‌کردم که باید به خود درخت فکر کرد، نه به شاخ و برگ‌های بی‌شماری که ممکن است حتی نیاز به هرس کردن داشته باشند و برخی‌شان هم با ملایم‌ترین باد پاییزی فرو می‌ریزند.

این شبکه و این لوگو و آن حواشی و تمام اینها بدجوری فکرم را به خود مشغول کرده‌اند. شاید New Year Resolution ام باید مرور و تجدید نظری بر همین رفتارم باشد. حاشیه‌ها خیلی هم خوب نیستند، بعضی‌شان اصلاً هم خوب نیستند! نمی‌گذارند فیلم‌های به آن خوبی را ببینم و سردربیاورم! درست مثل زیرنویس... که به هر زبانی هم که باشد، تمام تلاشم را می‌کنم که آن را بخوانم و قید فیلم را می‌زنم. مصداق این شبکه کم از زندگی واقعی نیست؛ زیباترین فیلم زندگی‌ام به خاطر حواشی بی‌ارزش می‌گذرد، بی آنکه از آن لذتی برده باشم!

  • اگنس

شش ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺣﺬﻑ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺭﻭﺣﺘﺎﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻤﺎﻧﺪ:

۱) ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
۲) ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
۳) ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ می‌دﻫﺪ.
۴)  ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ می‌کند.
۵) ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ می‌کند.
۶) ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮﺍﺕ ﻣﺨﺮﺏ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺍﺭد.

مدیونید اگه فکر کنید مورد سؤال ما همه‌ی این موارد رو که خوبان همه دارند، یک جا دارد! والا...

  • اگنس

یه آقای مشاوری بود که می‌گفت: زندگی بخش‌های مختلفی داره؛ خانواده، دوستان، عشق، تحصیل، کار، تفریح، دوستان و یه سری موارد مشابه و جزئی‌تر! می‌گفت: باید توجه و اهمیت ما بین تمامی این موارد به صورت معقول تقسیم شده باشه. چون اگه به هر کدوم از اینها بیش از حد توجه کنیم و از بقیه جا بمونیم، و اون وقت اگه برای اون یه مورد مشکلی پیش بیاد یا به هر دلیلی از دستش بدیم، تعادل زندگی به هم می‌خوره...

مثالش هم این بود که اگه تو زندگی زیادی غرق کار [یا عشق] باشیم و یهو متوجه بشیم که به هر دلیلی دیگه نمی‌تونیم اون شرایط [یا اون معشوق] رو تو زندگی‌مون داشته باشیم، اون موقع انگار همه چیزمون رو از دست دادیم. چون برای پرورش جنبه‌های دیگر زندگیمون زمان کافی صرف نکردیم. بعد تازه اونجاست که به سیم آخر می‌زنیم و خل‌بازی‌هامون شروع می‌شه...

بعد تازه اینجاست که من از منبر میام پایین و می‌بینم عمراً اگه بتونم به حرف‌های نابی که اون بنده خدا زد و من مثل یه دانش‌آموز درسخون از بر شدم، عمل کنم!

  • اگنس

آهنگ «ماه و ماهی» با صدای حجت اشرف‌زاده را گوش کنید. فرای تصور است. صدا عالی، موزیک عالی، شعر عالی، لحن عالی... حتماً گوش کنید.

  • اگنس