در جستجوی معجزه
۰۶
مرداد
حس میکنم از مرحله انکار رده شدهام. دیگر حتی خنده که هیچ، لبخند زورکیام هم نمیآید. حتی نمیتوانم نیشخند بزنم به آنچه دیدهام و گفتهام و شنیدهام. سر شدهام. حس آدمی را دارم که از یک سکس ناخواسته رها شده باشد؛ از یک ارگاسم زوری... و حالا نا ندارد تکان بخورد؛ تا ندارد چشمهایش را باز کنید. فقط میخواهد بخوابد.
برگشتم اینجا که هیچکس نباشد... برگشتم تا بنویسم. نوشتن باید نجاتم دهد. باید نجاتم دهد.
- ۰ نظر
- ۰۶ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۴۷
- ۴۰ نمایش